در حدیثی از پیامبر خدا صلی الله علیه وسلم چنین میخوانیم:
(كَادَ الْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كفراً)
فقر نزدیک است (آدمی را) کافر کند».
[ولی الدین تبریزی، مشكاة المصابيح، ج3 ص۱۴۳۰، ابوبکر بیهقی، شعب الإيمان، ج۹ ص۱۳، ابوالقاسم طبرانی، الدعاء، ص۳۲۰، محمد بن سلامه قضاعی، مسند الشهاب، ج۱ ص۳۴۲، این حدیث با الفاظ مختلف روایت شده که در طریق سند آن یزید رقاشی ضعیف است، البته برخی الفاظ آن صحیح است.]
کلمهای فقر در این حدیث شریف مطلق ذکر شده ومصداق خاصی برای آن ذکر نگردیده است، میتوان آن را بر مصادیق مختلفی حمل کرد، ازین رو در بیان معنی ومصداق این حدیث مطالب فراوانی گفته شده وتعبیرات زیادی کرده اند.
فقر وکفر انواع مختلفی دارد از دانشمندان قرار ذیل منقول است: فقر اقتصادی ومالی، فقر سیاسی، فقر نظامی، فقر فرهنگی، فقر علمی، فقر صبر... وکفر را نیز به کفر جحود، وکفر نعمت... تفسیر کرده .
بیشتر شارحان این حدیث را در باب غناء ومالداری ذکر کرده وفقر را به فقر مالی وکفر را به کفر نعمت تفسیر کرده اند، امروز به دنبال یک مسئله ای اعتقادی به کتاب «بحرالکلام» ابوالمعین نسفی سر زدم، کتاب جالبی است، با جدل ومناظره آغاز شده ومسائل اعتقادی را مناظرانه بررسی کرده است.
وقتی به مسئله «الغنی والفقر» رسیدم، این مسئله را از نگاه افضلیت وعدم آن مطرح نموده دو دیدگاه را با دلائل قرآنی وروائی شان تحقیق وبررسی کرده اند، ضمن دلائل روائی برتر بینندگان غنی وپولداری، این حدیث را آورده وبعداً وقتی که به آن پاسخ میگوید، این جواب را ذکر میکند که:
منظور از این فقر، فقر مال نیست که مذموم باشد، بلکه منظور از آن فقر علم ودانش وصبر است. (ابوالمعین نسفی، بحرالکلام، ص۱۹۰)
ابوالمعین نسفی(م ۵۰۸ هـ)، ماتریدی حنفی است، بیشتر نوشتههایش در بخش عقاید وکلام، وروش مناظرانه وجدلانه دارد، سنگرگیریهایش در مسائل کلامی اصالتاً در برابر معتزله است، وی در نقد هایش نخست بر سر اعتزال میکوبد سپس بر برخی دیگر از کسانی آرای کلام مخالف دارند، از آنجای که در عصر وی برخی به فقر علمی مبتلاء بودند، چون معتزله که عقل گرای محض بودند وبخش بزرگ علم را نداشتند، شاید تفسیر این حدیث به فقر علمی ازین جهت باشد.
این تعبیر خیلی خوشم آمد وخواستم با یک تبصره ای کوتاه آن را با شما شریک کنم، این تعبیر فقر، به فقر علم ودانش برای جوامع که به فقر علمی وفرهنگی مبتلاء هستند، بهترین تعبیر سبق آموز است، اگر درس واندرزگیرندگانی وجود داشته باشند، میتوانند فهمید که فقر علم ودانش چه بلائی را بر سر ما آورده است، همین فقر علمی بود که خیلی از مردم ما به مسیحیت روی آوردند ومرتد وکافر شدند، وهمین مرض فقر دانش است که خیلی از جوانان ما از دین بی دین میشوند، وهمین فقر علم ودانش است که خیلیها از ما در دامان دشمنان کینه توز اسلام افتیده اند.
مگر فقر علمی نیست که زندگی سیاسی، وسیاست مداران ما به بیراهه میروند وشکار سیاست کفر جهانی میشوند!
مگر این فقر علمی نیست که ما از خود اقتصاد نداریم، ومتکی بر اقتصاد کفر جهانی هستیم!
مگر این فقر علمی نیست که بخش نظام برده نظام کفری است، از خود استقلال ندارد ودر دامان نظامیان کفر جهانی افتیده است!
مگر این فقر علمی نیست که ما فرهنگ اصیل ملی واسلامی مان را روزانه از دست میدهیم ودر دامان فرهنگ های لگام گسیخته ای حیوانی جهان کفر میافتیم!
مگر فقر علم ودانش نیست که به آفت های عصبیت، جنگ های خانمان سوز، جنگ های قومی، نابرابری های سیاسی، نابسامانی های اجتماعی مبتلاء هستیم، وهر روز از آدرس این بیماری ها تاوان ها میپردازیم، ولی باز هم عبرت نمیگیریم!
مگر این فقر دانش نیست که ما همه روز قربانی دسایس ووساوس استخبارات خون خوار استکباری جهانی میشویم وخویشتن را میکُشیم ومیدریم، پدران ومادران ما بر گلیم غم نشسته اند، خواهران وبرادران ما بر سفره ماتم نشسته، چیزی جز غم واندوه نمیخورند!
امان از این فقر علم ودانش، فقر علمی بدتر از فقر اقتصاد ومالی است، چه بسا فقیران مالی ولی عالم ودانشمند دیده ایم که با گامهای ثابت واستوار در برابر همه دسیسهها ایستاده اند. وچه بسا مساکین وبی سرمای ولیی علم مداری را دیده ایم که با دستان خالی ومایه های علم ودانش شان مایهای افتخار جوامع وکشورهای شان شده اند.
امروزه جامعهای ما بیشتر از همه چیز از درد فقر علم ودانش دردمند است وشب وروز آه وناله میکشد ومیرنجند، پیکر مجروح وداغ وداغ این وطن غمگین از دست بیدانشیهای دو ثلث (طبق احصائیه وزارت معارف) ملت بیسواد در همه بخشهای زندگی اجتماعی وفردی ودر بعد های سیاسی، نظامی، اقتصادی، فرهنگی و... آزرده خاطر است.
خداوند فقیه ومتکلم بحّار، ابوالمعین نسفی را خیر وبهشت برین نصیب کند که او در قرن پنج هجری حتماً در فضای فقر بیدانشی، فقر کلیدی جامعه وامت اسلامی را درک نموده برای حدیث شریف تفسیر وتعبیر زیبائی ارایه داده اند.
این حدیث در کنار ده ها آیه قرآنی که از علم ودانش، وخواندن ونوشتن صحبت میکنند وصد ها حدیث روائی که از برتری دانش وخساست وفرومایگی جهل وبیدانشی سخن میگویند، در بعد علم ودانش برای همه وبهویژه برای جوانان ونوجوانان ما مشعل فروزان فرا راه فراگیری علم ودانش است.
به امید میهن پویان، وهم میهن ونسل جوان دانشمند، وبهرهمند از علم، ومشعل داران دستگاههای بینش ودانش.
حبیبی صالحی
بیست وپنج سنبله / شهریور، سیزده نود وهشت، هفده محرم الحرام چهارده وچهل ویک