مترجم: محمد حسنپور
گروههایی را که تلاش میکنند تا به مسلمانان شبیخون فکری بزنند، به طور کلی میتوان به سه دسته تقسیم کرد:
1- مبلغان مسیحی
2- خاورشناسان.
3- استعمارگران.
هرکدام از اینها مفهوم و ویژگیهای مختلفی داشته که با توجه به موقعیت جغرافیایی تغییر مییابند و زبان و لهجههایشان عوض میشود.
اکنون به طور اختصار هرکدام از این گروهها را معرفی میکنیم:
1- مبلغان مسیحی
وظیفهی این گروه تبشیر یا مسیحیگری است، تبشیر به مجموعهی اعمال و برنامههایی گفته میشود که کلیساهای مسیحی در سراسر جهان و مخصوصاً در میان ملل مسلمان به تبلیغ آنها میپردازند و هدفشان این است که مسلمانان را فریفته و به سمت دین تحریفشدهی خود بکشانند.
آنها توانستهاند عدهای از مسلمانان ساده لوح را تحت تأثیر تبلیغات خود قرار داده و حتی آنها را به مرز الحاد و بیدینی نیز بکشانند.
افرادی که در این زمینه کار میکنند، در کار خودشان بسیار آگاه و خبرهاند. آنها مطابق برنامههای دقیق و از پیش تعیینشده - با توجه به موقعیت - به صورت علنی یا مخفیانه در برنامههای مدارس و دانشگاهها، بنیادها و مؤسسات خیریه و وسایل ارتباط جمعی و... مردم را به مسیحیت فرا میخوانند.
آنها چهرهی کریه و خائنانهی خود را پشت نقاب این مؤسسات و به اصطلاح مردم را به سوی سعادت و خوشبختی و عدالت و دادپروری دعوت میکنند.
2- خاورشناسان
مؤسس این گروه غربیها هستند و به شیوهای بسیار دقیق و منظم در بارهی تاریخ، زبان، دین، فرهنگ و آداب و رسوم و وضعیت سیاسی و اجتماعی و... مردم مشرق زمین به تحقیق و تفحّص میپردازند.
هدف اصلی و عمدهی این تحقیقات مسلمانان هستند، آنها به این وسیله میخواهند از طرفی به گروه اول (مبلغان مسیحی) کمک کنند و از طرفی دیگر خدمت اهداف گروه سوم (استعمار) باشند، هدف آنها از این تحقیقات شناخت دقیق و گستردهی مسلمانان است تا در وقت نیاز با نقشهای منظم و سازمانیافته، تهاجم همه جانبهی خود را علیه آنان انجام دهند. البته این بدین معنی نیست که هر شخصی در بارهی مردم مشرق زمین به تحقیق و تفحّص بپردازد، حتماً میخواهد به مسلمانان شبیخون بزند، چه بسا ممکن است فرد یا افرادی صرفاً به منظور اطلاع و آگاهی از مردم مشرق زمین به چنین اقدامی دست بزنند.
3- استعمار
استعمارگر به کسانی گفته میشود که با نقشههای سیاسی و نظامی تلاش میکنند تا ملتهای دیگر را تحت سلطهی خویش درآورند؛ البته لازم نیست این امر حتماً از راههای سیاسی و نظامی صورت گیرد، زیرا برای انجام این امر، تاکتیک و روشهای مختلفی وجود دارد، کلمهی «استعمار» در اصل معنی بسیار خوب و پسندیدهای دارد، زیرا به معنی عمران و آبادی است، اما در معنای حقیقی خود به کار نمیرود، این سه گروه اگرچه معنای حقیقی خود به کار نمیرود، این سه گروه اگرچه ظاهراً مستقلاند، اما اهداف و آرمانهایشان بسیار شبیه هم بوده و حتی در بعضی موارد مشترک میباشند.
برای نمونه همهی آنها در دشمنی با اسلام و مسلمین بر سر موارد زیر متحد و متفقاند:
۱: آشفته نمودن عقاید افکار و اهداف دین اسلام و نیز دستورات و فرامین شرعی و فرهنگ و آداب و رسوم ملتهای مسلمان.
۲: از میان برداشتن زبان عربی و جایگزین زبان لاتین در بسیاری از کشورها.
۳: بازگشت به افکار نادرستی که قبل از پیدایش اسلام رایج بودند، از قبیل: نژادپرستی و تعصبات قومی و قبیلهای.
۴: معرفی ادبیات و هنر غربی به عنوان منشأ روشنفکری در جهان و کوچک جلوهدادن ادبیات و هنر ملتهای دیگر -خصوصاً مسلمانان- و معرفی آن به عنوان زیر مجموعهی ادبیات و هنر غربی.
همچنین گروههای ویژهای را به منظور انحراف و آَشفته نمودن اهداف ادبیات و هنر ملل دیگر تشیکل دادهاند.
۵: استفاده از ادبیات، هنر، مسائل فکری روشنفکرانه و وسایل ارتباط جمعی برای به انحطاطکشاندن اصول و ارزشهای اخلاقی مسلمانان و یورش به اصول فکری آنها.
علاوه بر موارد مذکور مسائلی دیگر نیز وجود دارد که به امید خدا در اثنای این کتاب به آنها اشاره خواهیم کرد.
ماخذ: تهاجم فکري/ حیدر عثمان