نویسنده گان: صالحه "صالح" وصفورا "عرفان" / ویب سایت تعلیم الاسلام
قلم را بر صفحه کاغذ جاری کرده ام ذهنم آشفته و پریشان دنبال واژه ها میگردد،به دنبال گلوازهای تا برسر هم کردن آنها شخصیتی را وصف کنم که خود همه چیز است.
همه خوبیها در وجود او خلاصه میشود همه پاکی ها در نگاه مهربانش موج میزند همه مهربانی ها از دل آکنده از محبتش سر چشمه میگیرد تمام روشنایی ها از سیمای معصومش انعکاس می یابد.
آری وقتی همه چیز در وجود او خلاصه میشود پس چه چیزی برای نگاهشتن باقی میماند؟ جز آنکه قلم از بیان و کاغذ از عیان عاجز بماند.
اما دلم آرام نمیگیرد وبرای آرامش قلبم میخواهم از کسی بنویسم که در برهه ای بس آشفته و تاریک پای بر عرصه وجود نهاد.
زمانی که سیاهی کفر،فساد،بیدینی و الهاد از بشر چیزی جز حیوانیت و درنده خوری باقی نگذاشته بود.
چنانچه الله تعالی می فرماید: ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُم بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ. ترجمه: هميشه چنين بوده است كه تباهي و خرابي در دريا و خشكي به خاطر كارهائي پديدار گشته است كه مردمان انجام مي داده اند، بدين وسيله خدا سزاي برخي از كارهائي را كه انسانها انجام مي دهند به ايشان مي چشاند تا اين كه آنان ( بيدار شوند و از دست زدن به معاصي ) برگردند.
ظلم،بغاوت،سنگدلی،قساوت،بدبختی وشقاوت در زنده گی حیوانیت به اوج خود رسیده بودگویا این کره خاکی با این همه وسعت و گشایش در خویش تنگ شده و کاسه صبر کائنات لبریز گشته بود.
شعر:
وقت آن است که به گل حکم شگفتن بدهی،
از سر انگشت تو از گل افشانی ها
از همان بدو تولد، پدرش را از دست داده بود و از ابتداء کودکی مادرش نیز تنهایش گذاشت ، زیرا که حق لایزال اراده کرده بود دُر فرید مکه در سخت ترین شرائط راه تکامل را به پیماید،تا در راه دشوار و جاده پرفرازونشیب دعوة الی الله پا پس نکشد و احساس فطوروسستی ننماید.
محمد امین صلی الله علیه وسلم پای بر میدان می گذارد اکنون چهل سال از عمر پر برکتش سپری گشته و پیغام رسالت بر وی ابلاغ گردیده تا برود به سوی قومی از جنس سنگ خارا با دلهای خالی از رأفت و انسانیت،قومی که کارشان زنده بگور کردن دختران،بازیچه شان خرید و فروش زنان وعبادت شان تعظیم و سجده سنگهای بی جان بوده.
چناچه خداوند جل جلاله می فرماید: يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ.
ترجمه :اي فرستاده ( خدا ، محمّد مصطفي ! ) هر آنچه از سوي پروردگارت بر تو نازل شده است ( به تمام و كمال و بدون هيچ گونه خوف و هراسي ، به مردم ) برسان ( و آنان را بدان دعوت كن ) ، و اگر چنين نكني ، رسالت خدا را ( به مردم ) نرسانده اي ( و ايشان را بدان فرا نخوانده اي . (چرا كه تبليغ جميع اوامر و احكام بر عهده تو است ، و كتمان جزء از جانب تو ، كتمان كلّ بشمار است ) . و خداوند تو را از ( خطرات احتمالي كافران و اذيّت و آزار ) مردمان محفوظ مي دارد ( زيرا سنّت خدا بر اين جاري است كه باطل بر حق پيروز نمي شود)وخداوند گروه كافران ( و مشركاني را كه درصدد اذيّت و آزار تو برمي آيند و مي خواهند برابر خواست آنان دين خدا را تبليغ كني ، موفّق نمي گرداند و به راه راست ايشان ) را هدايت نمي نمايد .پیغام خداوند جل جلاله و کلمه توحید را به قومش رسانید.
چی سختی های که برداشت نکرد.{فداک ابی و امی} ای رسول خدا که در راه رساندن این قوم به قله های بلند ایمان آنچنان اذیت شدی که هیچ پیامبری قبل از تو حتی به اندازه یک روز ازایام رسالتت اذیت نگشته بود.
ای زیبا سرشت تو برای امت نسیم آسا عطر گلهای بهار را به ارمغان آوردی، وجود نازنینت غبار جهالت و زنگار بی دینی را از دلهای شان شستشو داد.
و ارمغان ارزشمند ایمان را به آنها ارزانی داشت سپاس ترا ای معلم توانا که با وجود امی بودنت بزرگترین دانشمندان را در مکتب انسان سازت تربیت نمودی و درس ایسار و شهامت را به آنها آموختی،سپاس ترا که کشتی طوفان زده امت را به ساحل امن ایمان رهنمون کردی و بذر خداپرستی را در اعماق وجود شان پاشیدی تا نهال رستگاری و سعادت برویانید.
سپاس تراکه پاسدار ارزشهای انسانی گشتی و بشر را از غریزه حیوانیت به فیض روحانیت رهنمود کردی.
ای صاحب خلق عظیم سلام بر تو که تبلور همه پاکی ها ویادمان تمام ارزشها وکرامتهای ماندگار هستی.
سلام بر تو که بنیان گذاری مکتب ایمان سازت انسانهای بی هویت را لباس عزت پوشاندی وتربیت یافتگان کوی رسالتت این عالم بی جان را از پرتو ارمغان جاویدانت چراغان نمودند همان انسانهای که روزگاری کوچکترین اختلاف ،باعث بروز جنگ های قبیله ای می گشت و چندین سال ادامه پیدا میکرد آن انسانهای وحشی را چنان تربیت کردی که برای تو ودست آوردهایت وبرای مردن در راه تو از یکدیگر سبقت میگرفتند.
ای پیامبر مهربان چه میتوان گفت آنگاه که یارانت سر ها از تن جدا وجلد های از سینه بر آمده شان به پیشگاه خدای یگانه حاضر میشوند جز آنکه شرمنده احسانات ومدیون جان فشانی های تو ویاران با وفایت هستیم آنچه را که تو ویارانت به سختی جان نازنینتان به ارمغان آوردید از دست داده ایم.
بیا بنگر چه حالت پریشانی بر امت کار گشته ؟ خون یارانت را پایمال میکنند بجای اتباع سیرت زیبایت در فکر متاع دنیا غوطه ور گشته اند وهمانند کاسه ای که از هر طرف آن میخورند ،دشمنان دین،ما را قلع و قطع می کنند که غثا ایم همانند غثاءالسیل.
واین سست عنصری ها از حب دنیا وناپسندی موت سرچشمه میگیرد اما ای امت پریشان! شما که وارثان پیغام مصطفی بودید چرا اجازه میدهید خونهای یاران نبی پایمال شود؟
چرا میگذارید دین خدا که حاصل هر منت های نبی کریم وجان فشانیهای صحابه کرام است غریب وتنها بماند؟
چرا منت و روش محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم را به باد فراموشی سپرده اید؟
ای مسلمانان ،به آغوش گرم دین باز گردید عزت دیروز را احیاء کنید وارواح صحابه ورهبر دلسوزتان را شادمان نمائید به امید آنروز که مجد از دست رفته را باز یابیم وجهان بار دیگر تحت لواء اسلام قرار گیرد.
انشاءالله