نویسنده: مولوی نورالحق مظهری / ویب سایت تعلیم الاسلام
بعضي مردم فكر ميكنند: كه سياست از شريعت جدا وچيزي علي حده است.
در حاليكه چنين نيست. سياست به معني حقيقي كه همان عدالت ومراعات نمودن مصلحت واقعي براي هرشخص است، استنباط شده از شريعت است.
زيرا شريعت ضامن تمام امورات زنده گي همه انسانهاست؛ فرقي نمي كند كارهاي ملكي ومردمي باشد ويا كارهاي نظامي وحكومتي باشد ويا كارهائيكه مورد ضرورت هر فرد جامعه باشد ، شريعت جوابگوي همه آنهاست.
الله جل جلاله در سوره نساء ميفرمايد:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا [سورة النساء 59]
يعني اي مومنان اطاعت الله تعالي واطاعت رسول الله وصاحبان امر تان را بكنيد ، اگر شما در يك كاري باهم اختلاف كرديد پس آنرا بسپاريد به الله ورسول اگر بر الله وروز آخرت ايمان داريد، واين براي تان خيلي بهتر است وبهترين تأويل است.
اگر در اين آيت به دقت نگاه كرده شود ، معلوم خواهد شد كه انسان بايد همه كارهاي خود را بر الله تعالي ورسولش وعلماء پيش كند ، تاآنها راه حل را برايش پيدا كند.
اينجا مراد از الله تعالي قول الله تعالي است كه قرآن است ومراد از رسول اكرم صلي الله عليه وسلم سنت وطريقت او است ومراد از اولي الامر علماء است.
پس انسان وقتي مومن كامل محسوب ميشود كه مرجع تمام مشكلات ومسائل خويش را همين سه چيز بداند، وهيچ قانوني ديگري را غير از اين سه چيز براي خود انتخاب نكند.
ودر اين سه مرجع اگر كسي به دقت بنگرد برايش واضح خواهد شد ، كه شريعت بايد چوكات تمام كارهاي انسان باشد فرقي نميكند حكومت باشد ويا غيرحكومت.
زيرا يگانه اصلي كه قوانين ثابت ودوامدار را براي انسان وضع نموده است همين شريعت است، غير از آن قوانين ديگر دست ساخته انسان است كه بامرور زمان تغيير يافته وهر كسي مطابق سليقه وفكر خودش قانون ميسازد ، وقانون بشر هرگز دربر گير حل تمام مشكلات بشري نمي شود.
همچنین در آیه دیگر می فرماید: وَنَزَّلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَى لِلْمُسْلِمِينَ.[النحل 89]
ترجمه: ما برتو آن کتاب را نازل کردیم که برای هرچیز بیان است وهدایت، رحمت ومژده برای مسلمانان است.
زمانی که قرآن بیان برای هرچیز باشد، پس معلوم است که حکم هرچیز در قرآن وجود دارد ونیاز نیست مسلمان بغیر از قرآن برای حل مشکل خود بجای دیگری مراجعه کند، البته چونکه حدیث واجماع مسلمین تشریح قرآن را میکند بناء بعضی مسائل باصراحت حدیث واجماع از قرآن استنباط میگردد که آنها را هم میتوانیم مسائل قرآنی نامید وجزء شریعت شمرد.
پس نياز مبرم است كه بايد در تمام امور از قانون الهي استفاده شود كه غير قابل تغيير ونسخ است.
وچنانچه تطبيق قانون الهي در افراد تمايز وتبعيض را قبول نمي كند ، اجراي قانون الهي در امورات زنده گي هم تمايزوتبعيض را قبول نمي كند ، يعني چنين نمي شود كه در بعضي جاها قانون الهي را تطبيق كرد ودر بعض جاهاي ديگر تطبيق نكرد.
هرمسلمان مكلف است كه خود را مجري قانون الهي تاحد توان خويش بداند وآنرا عملي كند فرقي نميكند در زنده گي شخصي خودش باشد ويا در زنده گي اجتماعي باشد، ملت باشد وياحكومت باشد، حقوق باشد وياغير حقوق باشد، اقتصاد باشد ويا غير اقتصاد باشد.........
ولي اين را بايد دانست كه مقصد ما از سياست ،سياست عدل وانصاف است وعدالتي كه مستنبط از قرآن، حديث وفقه شده باشد ، نه سياست ظلم وكاذب كه سياسيون امروزي آنرا براي خودش كمال ميدانند، وهر بدي وخرابي كه است ،در سياست سياسيون امروزي وجود دارد.
يك شخص؛ همزمان ميتواند هم داكتر شود وهم عالم دين، هم مهندس وانجينرشود وهم عالم دين، هم رئيس جمهور باشد وهم عالم دين هم سياسي باشد(به معني واقعي) وهم مولوي.
سياست شرعي از اسلام جدا نيست كسيكه آنرا جدا ميداند ، يا نميداند وياهم مفكوره سكولار را دارا ميباشد.