تازه ترين
مقالات بیشتر از (مطالب گلچین)
عناوين تازه ترين
برنامه هاى مختلف
کثیف ترین چهره در تاریخ اسلام را بشناسید
  تعلیم الاسلام
  September 27, 2018
   0

عبدالرحمن بن ملجم، سر لشکر خوارج

 

نویسنده: عزت الله کوټوال

 

نام که همه گی با وی آشنا است. ودر گوش هر مسلمان خطور کرده، این شخص قاتل خلیفه چهارم اسلام ، پسر کاکا و داماد رسول الله صلی الله علیه وسلم ، شوهر بی بی فاطمة الزهرا رضی الله عنه ، پدر سید جوانان اهل بهشت حضرت حسن وحسین رضی الله عنه وکسیکه در دنیا برایش بشارت جنت داده شده  امیر المؤمنین حضرت علی رضی الله عنه است .

 

مایان همیشه فکر میکنیم که منفور ترین وکثیف ترین چهره تاریخ (عبدالرحمن ابن ملجم) یک شخص فاسق ، گمراه. و بی دین خواهد بود ، ویا از جمله کسانی خواهد بود که برای نابودی اسلام ومسلمین در ظاهر اسلام را قبول کرده است.

 

 اینگونه نیست!؟


عبدالرحمن ابن ملجم یقینا یک شخص ظاهراً پرهیز گار و اثار سجده در چهره اش نمایان بود .

 

عمر بن الخطاب رضي الله عنه به خواهش عمرو بن العاص رضي الله عنه وی را به مصر فرستاد . عمرو بن العاص رضی الله عنه در نامه از امیر المومنین عمر بن خطاب رضی الله عنه خواسته بود که کسی را برایم بفرست که در سینه آن قرآن موجود باشد تا برای مردم مصر قرآن بیا موزاند.

 

عمر بن الخطاب رضي الله عنه در جواب نامه اش فرمود.:
من برایت حافظی قرآن عبدالرحمن بن ملجم را فرستادم وترا بر خود برتری دادم.
یعنی من میخواستم که همرایم در مدینه باشد چون ترا بر خود برتر دانستم سوی شما فرستادم . وقتیکه نزدت رسید اکرامش کن وخانه یی برایش اماده بساز تا مردم را درس قرآن بیاموزاند.

 

بلی بلی ، همین عبدالرحمن بن ملجم قاتل امیر المؤمنین حضرت علی رضی الله عنه بود.

 

بلی ، بلی، همین زاهد ،عابد، پرهیز گار حافظ قرآن ومعلم مردم به ضربه شمشیر خود در حالی امیر المؤمنین حضرت علی رضی الله عنه را به شهادت رسانید که این ایت را بر زبان  تکرار میکرد: ((وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ)) سوره بقرة: ۲۰۷. 

 

برای عبدالرحمن بن ملجم تقوی ،زهد، پرهیز گاری، حافظ بودن هیچ مفادی نرساند . یقینا که خاتمه بدی در نصیبش نوشته بود، العياذ بالله!

 

عامل همه این بدبختی ابن ملجم ندانستن علوم شرعی و رفتن عقب خوارج بود که بسیاری از جوانان مسلمان را گمراه ساخته بودند.

 

زمانیکه عبدالرحمن بن ملجم را برای قصاص حاضر کردن وبستند ، برای جلاد گفت: مرا به یک بار نکش یعنی سرم را قطع نکن


بلکه هر اندامم را جدا جدا قطع کن تا هر اندام خود را در راه الله ببینم که تعذیب میشود. 

 

سبحان الله استغفر الله ! ایا به قتل وشهادت رسانیدن أمير المؤمنين علي بن أبي طالب رضي الله عنه قربت وبندگی الله جل جلاله حاصل میشود!! العیاذ بالله.

 

مایان نیز در زندگی واقعی خود به همین حالت دچار هستیم بسیاری از مسلمان را میبینیم که  کشتن ناحق برادران مسلمان خود را وسیله قرب الله قرار میدهند فساد میکنند ترس ایجاد میکنند وخون بیگناهان را میریزانند اینها کسانی هستند که ظاهر چهره های شان مانند هدایت شده گان هستند شب وروز قرآن  تلاوت میکنند .

 

لیکن اینها کسانی هستند فساد پیشه وگمراه ،در باره این گروه رسول الله صلی الله علیه وسلم میفرماید.:

«سَيَقْرَأُ الْقُرْآنَ رِجَالٌ لَا يُجَاوِزُ حَنَاجِرَهُمْ، يَمْرُقُونَ مِن الدِّينِ كَمَا يَمْرُقُ السَّهْمُ مِنَ الرَّمِيَّةِ».
ترجمه:  نزدیک است که قران را کسانی تلاوت خواهند کرد که از حلقوم شان پایئن نخواهد شد .از دین چنان خارج خواهند شد مثل تیر که از کمان خارج میشود.

 

بعد از دانستن این همه اینها بنام دین واصلاح در جهالت ودوری از دین محکم میباشند.

 

بیبینید وفکر کنید!


که عبدالرحمن ابن ملجم بعد از انبیاء و پیغمبران علیهم السلام با بهترین مخلوق روی زمین یعنی صحابه کرام زندگی میکرد لیکن از فتنه نجات نیافت . چونکه خیر وشر همه بدست رب العالمین است.

 

در باره عبدالرحمن بن ملجم گفتار رسول الله صلی الله علیه وسلم تحقق یافت چون میفرماید!
« وإنَّ الرجُلَ لَيَعْمَلُ بعملِ أهلِ الجنةِ، حتى ما يكونُ بينَهُ وبينَها إلا ذِراعٌ، فيَسْبِقُ عليهِ الكتابُ، فيعْمَلُ بعَمَلِ أهلِ النارِ، فيدخُلُ النارَ ».
ترجمه: یقیناً شخصی اعمال اهل جنت را انجام میدهد تا جایکه بین او وجنت یک ذراع فاصله میباشد . پس تقدیر پیشی میکند واعمال جهنمیان را انجام میدهد وبه جهنم داخل میشود.

 

حال  ابن ملجم و، پیروانش چگونه خواهد بود ؟ 

 

الله جل جلاله  برای مان ثبات وعافیت نصیب گرداند.

 

أسأل الله أن يصلح شباب المسلمين ويردنا لدينه رداً جميلا ويرزقنا علماً نافعاً وقلباً خاشعاً وعقلاً واعياً, وأن يثبتنا على القرآن والسنة ويمتنا عليهم.

ـــــــــــــــــــــــــ

مأخذ:

*إقتضاء الصراط المستقيم لشيخ الإسلام إبن تيمية .
*البداية والنهاية لابن كثير.