نویسنده: خواهر محترمه شاگرد الهدی/ ویب سایت تعلیم الاسلام
الحمد لله وحده، والصلاة والسلام على من لا نبي بعده.. أما بعد
شادي و سرور خواسته اي شيرين ،نهايتي مطلوب و هدفي ستايش شده مي باشد و همه انسانها بدنبال اين هستند كه قلبشان شاد باشد و از غم و غصه درد و پريشان حالي به دور باشند.
ولي تعداد كمي به خوشي حقيقي مي رسند ، سعادت واقعي را بدست مي آورند و از درد و رنجها نجات پيدا مي كنند.
و سخن ما در اين چند سطر درباره معناي سرور و اسباب و موانع آن مي باشد....
سپس به معني سرور در رمضان و اينكه چگونه اين ماه بزرگ ماه سرور و شادي مي باشد ،خواهيم پرداخت.
روزه دار گرامي : سرور لذتي است كه با بدست آوردن مطلوب و رسيدن به خواسته، در قلب ايجاد مي شود.و با بدست آوردن آن حالتي در انسان بوجود مي آيد كه سرور و شادماني نام دارد.
چنانچه غم و اندوه از فقدان محبوب حاصل مي شود و آن هنگام كه محبوب را از دست دادي حالتي بوجود مي آيد كه غم و اندوه نام دارد. شادماني بزرگترين نعمت، لذت و خوشي است كه قلب بدست مي آورد . پس سرور و شادماني نعمت، و غم و اندوه عذابي براي آن مي باشند.
احساس شادماني نسبت به چيزي، از احساس رضايت نسبت به آن والا تر است. زيرا رضايت، آرامش، سكون و راحتي است و خوشحالي، لذت، شادي و سرور. پس هر شخص شاد، راضي نيز مي باشد ولي هرشخص راضي، شاد نيست.به همين دليل شادماني ضد اندوه است و رضايت ضد خشم است . اندوه صاحبش را رنج مي دهد در حالي كه خشم صاحبش را تا هنگامي كه از انتقام گرفتن عاجز نشده رنج نمي دهد.
در قرآن شادي بر دو نوع است: مطلق و مقيد....مطلق براي ذم آمده مانند قول خداوند تعالي:
لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ. [القصص:76]. وقوله - تعالى-: إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ. [هود:10].
و شادي مقيد همچنين بر دو نوع است : مقيد به دنيا و فراموشي فضل خداوند كه مذموم است مانند قول خداوند تعالي :
حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ. [الأنعام:44].
و دوم : شادي مقيد به فضل و رحمت خداوند كه همچنين بر دو نوع است... فضل و رحمت كه به سبب بستگي دارد و فضلي كه وابسته به مسبب است، اولي مانند سخن خداوند متعال :
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ. [يونس:58]
و دومي مانند سخن خداوند متعال : فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ. [آل عمران:170]
و خداوند امر به شادماني به سبب فضل و رحمتش را بعد اين سخنش آورده كه :
يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدىً وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ. يونس:57]
و هيچ چيزي براي ابراز شادماني سزاوار تر از فضل و رحمت خداوند نيست ، فضل و رحمتي كه موعظه و شفاي دل از امراض بوسيله هدايت و رحمت را در بردارد. هدايتي كه اطمينان و آرامش قلب و زندگي و روح انسان را در بر دارد.
رحمتي كه شامل تمامي خوبيها و لذات و خالي از هر بدي و رنج مي باشد.و موعظه اي كه همان امر و نهي همراه با ترغيب و ترهيب مي باشد.پس موعظه ، شفاء و هدايت و رحمت همان شادي و سرور حقيقي است و در واقع با ارزش تر از اين است كه فقط به خاطر آن شاد شد چرا كه گرانبها تر از تمام چيزهايي است كه مردم از كالاها و زينتهاي دنيا جمع آوري مي كنند. شايسته است كه به خاطر آن شاد شد زيرا اين شادماني به خاطر گرانبهاترين چيز است بر خلاف آنهايي كه به خاطر كالاهاي دنيا شاد مي شوند زيرا شادي آنها به خاطر اشيائي است كه در معرض نابودي و زوال قرار دارند و مانند خواب خوشي است كه هنگام بيدار شدن حسرت آنرا مي خوري.خوشي هاي دنيا خالي از غم و سختي نيست بلكه به دنبال هر خوشي سختي و عذابي خفته است.
خوشي هيچ وقت تنها نيست بلكه هميشه همزادي از ناخوشي به همراه دارد ولي هنگامي كه خوشي قدرتش بيشتر شود درد و رنج ناخوشي را مي پوشاند و ما آنرا حس نمي كنيم و عكس اين قضيه نيز صادق است.
پس ابراز شادي به خاطر خدا و رسولش و به خاطر ايمان، قران ،سنت و علم از بلندترين مقامات عارفان و رفيعترين منازل سالكان مي باشد و ضد اين شادي، اندوهي است كه بزرگترين سبب آن جهل مي باشد و بزرگترين آن جهل نسبت به خداوند، امر و نهي او و علم مي باشد علمي كه نور و آرامش را دربر دارد و خلاف آن تاريكي و وحشت را به دنبال مي آورد.
از اسباب اندوه مشغوليت به غير خدا مي باشد چنانچه روي آوردن به خدا سبب تمامي شادي ها و خوشي ها است. زيرا در قلب پريشاني وجود دارد كه هيچ چيز به جز روي آوردن به سوي خداوند آنرا درمان نمي كند و وحشتي وجود دارد كه فقط با انس با او در خلوت زايل مي شود و اندوهي كه از بين نمي رود مگر بوسيله سروري كه از شناخت او حاصل مي شود و اضطرابي كه تنها با خالص شدن براي او از بين مي رود و در قلب شعله هاي حسرت وجود دارد كه خاموش نمي شوند مگر بوسيله رضايت به قضا و قدر و امر خداوند و صبر كردن تا لحظه ديدار او.
و خواسته هايي كه فقط محبت و بازگشت به سوي او آنها را برطرف مي سازد نيازهايي كه اگر تمام دنيا را هم به او دهند هيچوقت قانع نخواهد شد.
اين شادماني حقيقي است و اين شادي اهل ايمان است نه شادي شروران ، طاغيان و متكبران.روزه داران نيز بدون هيچ كم و كاستي از اين شادي بهره مند مي باشند، چرا كه رسول الله در حديث متفق عليه مي فرمايد: وللصائم فرحتان فرحة عند فطره وفرحة عند لقاء ربه. ترجمه: روزه دار دو شادماني دارد يكي هنگام افطار و ديگري زماني كه پروردگارش را ملاقات مي كند.
ابن رجب رحمت الله عليه مي گويد: اما شادي روزه دار به هنگام افطار به اين دليل است كه نفس انسان به دنبال غذا و لذتهايي است كه از آن لذت ببرد و هنگامي كه در برهه اي از زمان نفس را از اينها محروم مي كني و سپس در زماني ديگر به او اجازه بهره جويي مي دهي طبيعتا نفس خوشحال خواهد شد پس اگر اين كار به خاطر خداوند باشد از نظر شرع نيز عملي پسنديده مي باشد.
روزه دار نيز در اينجا اينچنين مي باشد همانطور كه خداوند متعال در روز رمضان برآوردن اين شهوات را براي او حرام كرده در شب اجازه استفاده را به او داده بلكه مبادرت به آن را در اول و آخر شب دوست مي دارد و محبوبترين بنده نزد او كسي است كه در افطار عجله مي كند و ملائكه بر كساني كه سحري مي خورند درود مي فرستد.
روزه دار خواسته هاي خويش را به خاطر تقرب به خداوند در روز ترك مي كند و در شب به خاطر تقرب به او به آن مبادرت مي ورزد پس ترك نمي كند مگر به خاطر خداوند و به آن بر نمي گردد مگر به دستور پروردگارش و او در هر دو حالت مطيع است و به همين علت از وصال (به هم چسباندن روزه ) نهي شده ايم .
هنگامي كه روزه دار به نيت تقرب به خداوند افطار مي كند، مي خورد، مي نوشد و خداي را شكر مي گويد در واقع به مغفرت پروردگارش اميد دارد و چه بسا دعايش در هنگام افطار استجابت شود.
از ابن ماجه روايت شده كه: دعاي روزه دار در هنگام افطار رد نمي شود.و اگر در هنگام خوردن و نوشيدن نيت تقويت بدن خويش جهت توانايي براي قيام و روزه را بكند به او اجر داده مي شود و هنگامي كه با خوابش در هنگام شب يا روز نيت تقويت براي انجام كار را داشته باشد خوابش عبادت مي شود.
پس هرآنكس اين مطالبي را كه به آن اشاره شد بفهمد معني شادماني هنگام افطاري برايش واضح مي گردد زيرا افطاري همانطور كه به آن اشاره شد از فضل و رحمت خداوند مي باشد چنانچه خداوند مي فرمايد:
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ.[ يونس:58]
ابن رجب رحمه الله مي گويد: اما شادماني به هنگام ملاقات با پروردگار به خاطر مشاهده ثواب روزه اي است كه براي او ذخيره شده و آن را خيلي بيشتر از آنچه كه تصور مي كرد مي يابد همانطور كه خداوند تعالي مي فرمايد:
وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْراً وَأَعْظَمَ أَجْراً وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ.[المزمل:20].
وقال – تعالى -: يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَراً وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَداً بَعِيداً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَاللَّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ.[ آل عمران:30 ]
وقال – تعالى -: فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ.[الزلزلة:7]
خداوندا دلهاي ما را با ايمان ، قرآن ، سنت، علم و روزه شاد بگردان
.وصلي الله وسلم علي نبينا محمد، وعلى آله وصحبه أجمعين....