تازه ترين
مقالات بیشتر از (مطالب گلچین)
عناوين تازه ترين
برنامه هاى مختلف
ضعف ايمان، نشانه ها ودرمان آن
  تعلیم الاسلام
  November 20, 2018
   0

نویسنده: مفتي خلیل الله محمدی / ویب سایت تعلیم الاسلام

اينکه پديده ي ضعف ايمان به گونه اي در مسلمانان عموميت و گستردگي يافته است که بسياري از مردم، از سنگدلي خود نالان و آزرده خاطر هستند و به اشکال و عبارات گوناگون از اين حالت مي نالند؛ عباراتي از اين قبيل که : «در قلبم احساس سختي مي کنم»، «از عبادت ها لذت نمي برم»، «حس مي کنم ايمانم کم شده و رو به سستي نهاده است»، «از تلاوت قرآن متأثّر نمي شوم»، «خيلي زود و راحت به معصيت دچار مي شوم» و بايد دانست که ضعف و سستي ايمان، پايه و ريشه ي هر مصيبت، کاستي و گناه است.

ضعف ايمان، بسان بيماري نشانه ها و آثار گوناگوني دارد که از آن جمله مي توان به موارد زير اشاره کرد:

1- ارتکاب معصيت و گناه : برخي از کساني که مرتکب گناه مي شوند، بر انجام معصيت تداوم مي ورزند و بعضي نيز بي پروا گناهان گوناگوني مرتکب مي شوند و آن قدر معصيت مي کنند که سرانجام گناه کردن برايشان يک عادت مي شود و زشتي آن اندک اندک و به تدريج از دلهايشان زايل مي گردد و کار به جايي مي کشد که آشکارا دست به گناه مي زنند.

در حديثي آمده است: «تمام امّت من بخشيده مي شوند، مگر کساني که آشکارا گناه مي كنند و در گناه آشكارا، اين نيز داخل است كه شخصي، شبانه كار گناهي انجام دهد و در حالي كه خداوند، گناهش را پوشيده داشته، صبحگاهان بگويد : فلاني! من ديشب چنين و چنان کرده ام؛ او شب را در حالي صبح کرده که پروردگارش، گناه او را پوشيده داشته و خودش در حالي صبح مي کند که پوشش خداوندي را از گناهش مي دَرَد و گناهش را برملا مي سازد»[بخاری]

2- قساوت قلب و سنگدلي : يکي از نشانه هاي ضعف ايمان اين است که شخص حس کند قلبش همانند سنگ سختي شده که نه چيزي از آن مي تراوند و از چيزي اثر مي پذيرد. خداوند متعال مي فرمايد:ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِيَ کَالْحِجَارَهِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَهً.[بقره : 74]يعني: «سپس دلهاي شما سخت شد و همچون سنگ يا سخت تر از سنگ گشت».شخص سخت دل يا سنگدل، به موعظه ي مرگ يا ديدن جنازه ها و مرده ها پند نمي گيرد و متأثر نمي شود، حتي ممکن است خودش جنازه اي به دوش کشد و يا به خاک سپارد، اما متأثر نگردد و مانند سنگ از گذر بر قبرها (قبرستان) به حس و هيجان نيايد و دگرگون نشود.

3- بي دقّتي و حواس پرتي در انجام عبادات : در اين حالت، همواره ذهن و حواس فرد به هنگام نماز، تلاوت قرآن، دعا و ... جمع نيست و جا به جا مي پرد و نمي تواند در معاني و مفاهيم اذکار تدبّر و انديشه کند و عبارات را اگر حفظ باشد، به ترتيب و ديکته وار مي خواند و اگر به دعاي خاصي در وقت مشخصي عادت کرده باشد، بي آنکه بفهمد چه مي خواند، زبانش حرکت مي کند و کلمات ادا مي شود، اما خداوند سبحان، «دعاي قلب غافل و غفلت زده را نمي پذيرد». [ترمذی]

4- تنبلي و سستي در انجام عبادات : ضعف ايمان باعث مي شود، انسان در انجام وظايف شرعي سستي کند و اگر هم به عبادت و اداي وظيفه اي شرعي بپردازد، تنها حرکات تهي و بي روحي انجام مي دهد.

خداوند متعال، ويژگي منافقان را چنين بيان فرموده است: وَ إِذَا قَامُوا إِلَي الصَّلَوهِ قَاموا کُسَالَي. [نساء : 142] يعني : «منافقان هنگامي که براي نماز برمي خيزند، سست و بي حال به نماز مي ايستند ...».

يکي از نشانه هاي ضعف ايمان اين است که اگر وقت عبادت يا کار نيکي فوت يا سلب گردد، شخص اندوهگين نمي شود؛ اين مسأله نشانگر عدم توجّه شخص به دريافت پاداش است. خداي متعال مي فرمايد :إِنَّهُمْ کَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَ يَدْعُونَنَا رَغَباً و رَهَباً و کَانُوا لَنَا خَاشِعينَ. [انبياء : 90] يعني : «آنان در انجام کارهاي نيک بر يکديگر سرعت مي گرفتند و با رغبت و ترس، ما را به فرياد مي خواندند و همواره از ما مي ترسيدند».

5- تنگدلي، گرفتگي روحي، بدخُلقي و بي مزاجي: معمولاً در اثر ضعف ايمان بر انسان حالاتي چيره مي گردد که گويا چيز سنگيني به دوش مي کشد و در نتيجه ي آن در خود به گونه اي فرو مي رود که به اندک چيزي دلتنگ، ناراحت و آزرده خاطر مي شود و از کارهاي اطرافيانش دلگير مي گردد و عزّت نفسش را از دست مي دهد، رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - در حديثي ايمان را اين گونه تعريف کرده اند که : «ايمان عبارتست از صبر و عزّت (نفس)»

6- عدم تأثّر از آيات قرآن : ضعف ايمان سبب مي شود، انسان نه از وعده و وعيد قرآن اثر پذيرد و نه از امر و نهي آن. شخص ضعيف الايمان از تلاوت و شنيدن آيه هايي که در وصف قيامت است، دگرگون نمي شود و بلکه از شنيدن قرآن خسته مي گردد و توان تلاوت قرآن را ندارد و نمي تواند پيوسته قرآن بخواند؛ هر بار که قرآن را باز مي کند، خيلي زود مي بندد و اصلاً ياراي تلاوت قرآن در او نيست.

7- غفلت از ذکر و دعا : ضعف ايمان سبب مي شود، انسان از ذکر خداوند و دعا و تضرّع به پيشگاه او غفلت ورزد، اصلاً بر چنين شخصي ذکر خدا دشوار است و هر زماني هم که دستش را به دعا مي گشايد و بلند مي کند، خيلي زود در فکر بستن دست ها و اتمام دعا است. از چنين حالتي بايد ترسيد که خداوند متعال، آن را يکي از ويژگي هاي منافقان برشمرده است :وَ لاَ يَذکُرُونَ اللهَ إِلاَّ قَلِيلاً. [نساء : 142] يعني : «و منافقان، خدا را کمتر ياد مي کنند».

8- بي توجّهي نسبت به نافرماني خدا و عدم ناراحتي و خشم از بي حرمتي به دستورات الهي : يکي ديگر از عوارض و نشانه هاي ضعف ايمان است. ضعف ايمان سبب مي شود، فروغ غيرت در دل فرو کشد و در پي آن اعضا و جوارح از انکار بدي ها باز آيند؛ شخصي كه به اين حالت گرفتار شده، نه به کار نيک و معروفي فرا مي خواند و نه از منکري باز مي دارد و حتي با ديدن نافرماني خدا نيز در چهره اش دگرگوني و ناراحتي نمي آيد.

9- محبت برتري و چيرگي بر ديگران: حس رياست طلبي بدون در نظر داشتن ميزان مسؤوليت ها و خطرهايي که در رياست وجود دارد ازضعف ایمان است. رسول اکرم - صلى الله عليه وسلم - از رياست طلبي برحذر داشته و فرموده اند : «شما بر امارت و رياست حرص  مي ورزيد، در حالي که اين امارت براي شما در روز قيامت، (سبب) ندامت و پشيماني خواهد بود؛ (رياست) آغاز نيکي دارد و پايان بدي» [بخاری].

10- بخل و آزمندي : نشانه ي ديگر ضعف ايمان است؛ خداوند متعال، انصار را در قرآن چنين ستوده است که:وَ يُؤْثِرونَ عَلَي أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَهٌ. [حشر : 9] يعني: «و انصار، مهاجران را بر خود ترجيح مي دهند؛ هر چند که خود سخت نيازمند باشند».و رسول اکرم - صلى الله عليه وسلم فرموده اند : «بخل و ايمان هرگز در قلب بنده اي، يک جا نمي شود»[نسائی] 11- انسان چيزي بگويد که عمل نمي کند. خداوند متعال مي فرمايد :يَا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لاَ تَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لاَ تَفْعَلُونَ. [صف : 2 و 3] يعني : «اي اهل ايمان! چرا سخني مي گوييد که خودتان به آن عمل نمي کنيد؟ اين که چيزي بگوييد که به آن عمل نمي کنيد، سبب خشم بزرگ خدا مي گردد (و در نزد خدا گناه بزرگي محسوب مي شود)». 12- نشانه ي ديگر ضعف ايمان اين است که انسان بر شکست، زيان و مصيبت برادران مسلمانش شادمان گردد. در چنين حالتي شخص سست ايمان به زوال نعمت از برادر مسلمانش شاد مي شود.

13- کوچک شمردن برخي از اعمال از لحاظ کراهيت و ناپسندي؛ عارضه اي است که به خاطر ضعف ايمان در انسان به وجود مي آيد. در اين حالت انسان، صرفاً از زاويه ي گناه به اعمال مي نگرد که آيا چنين عملي گناه دارد يا نه؟! و اصلاً از خوبي ها نمي پرسد معمولاً چنين منشي انسان را در دام مکروهات گرفتار مي سازد و باعث مي شود سرانجام به امور حرام مبتلا گردد. رسول اکرم - صلى الله عليه وسلم - فرموده اند : «هر کس که به شبهات بپردازد، مرتکب حرام مي شود. آن چنان که انتظار مي رود چوپاني که در اطراف منطقه ي قروق شده، گوسفندانش را مي چراند، وارد محدوده ي قروق شود و گوسفندان را در آنجا چرا دهد».[صحیحین].

14- کوچک پنداشتن نيکي ها و عدم توجه به حسنات معمولي، يکي از نشانه هاي ضعف ايمان است. رسول اکرم - صلى الله عليه وسلم - به ما آموزش داده اند که نيکي ها را کوچک ندانيم. امام احمد(رح) از ابي جري هجيمي چنين روايت کرده است که وي مي گويد : به نزد رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - رفتم و گفتم : اي رسول خدا، ما قومي صحرانشين هستيم؛ پس به ما چنان چيزي ياد بدهيد که خداوند متعال به وسيله ي آن به ما نفع (و ثواب) برساند؛ فرمودند : «هيچ چيزي از نيکي و خوبي را کوچک و حقير مپندار؛ هر چند که با دلوت، ظرف کسي را که آب مي خواهد، پُر آب کني و يا اينکه با چهره اي شاد و در حال گشاده رويي، با برادرت سخن بگويي» [مسنداحمد]

15- عدم توجّه به مسايل مسلمين و عدم اقدام عملي يا اثرگذار در جهت غمخوارگي بر مسلمانان به منظور بهبود وضعيت آنان از طريق دعا، صدقه و پشتيباني مالي و کمک رساني به آنان : کسي که نسبت به مسايل مسلمانان بي خيال مي باشد، شخصِ سرد و بي عاطفه اي است که در قبال مصيبت هاي برادران مسلمانش اعم از چيرگي دشمنان بر آنان و خشونت و ديگر حوادث مصيبت بار در نقاط مختلف دنيا احساس مسؤوليت نمي کند و تنها به سلامت شخصِ خود از اين حوادث مي انديشد. رسول اکرم - صلى الله عليه وسلم - فرموده اند: «جايگاه مؤمن از مجموعه ي اهل ايمان مانند منزلت سر در بدن است؛ مؤمن آن گونه براي اهل ايمان دردمند و آزرده است که بدن به دردِ سر، آزرده و دردمند مي گردد»[مسنداحمد].

16- گسيخته شدن روابط دوستي و برادري، نشانه ي ديگري از ضعف ايمان است. رسول اکرم - صلى الله عليه وسلم - فرموده اند : در ميان دو نفر که به خاطر خدا يا اسلام با هم دوستي مي ورزند، اولين بزه و گناهي که يکي از آنان انجام دهد، فاصله مي اندازد». [مسنداحمد]

17- عدم احساس مسؤوليت در قبال دين: ضعف ايمان سبب مي شود انسان در جهت خدمت دين و گستراندن باورها و ارزش هاي ديني نکوشد. اين در حالي است که اصحاب رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - بلافاصله پس از پذيرش اسلام، احساس مسؤوليت مي کردند. ودر راه گسترش ورساندن دین به مردم زحمات زیادی را متحمل شدند.

18- سراسيمگي، ترس و بي صبري به هنگام بروز مشکل يا مصيبت. ضعف ايمان سبب مي شود انسان در شدايد و بلايا توازنش را از دست بدهد؛ به گونه اي اندامش به لرزه مي افتد، پريشان خاطر مي گردد و چشمانش از ترس خيره و وحشت زده مي شود.

19- بحث و جدل بيش از حد و قيل و قال هاي اَلکي از نشانه هاي ضعف ايمان است که دل را سخت مي کند و مي ميراند. رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - فرموده اند : «هيچ قومي پس از هدايتي که بر آن بودند، گمراه نشدند مگر به سبب آنکه بحث و جدل در آنان زياد شد». [مسنداحمد]

20- خردگرايي محض: در اين حالت شيوه ي سخن گفتن انسان، صرفاً عقلاني مي گردد و در آن هيچ نشانه اي از ايمان و ارزش هاي ديني ديده نمي شود. شخص ضعيف الايمان و خردگرا همواره به گونه اي سخن مي گويد که در سخنانش اثري از کلام خدا، فرموده هاي پيامبر - صلى الله عليه وسلم - و سخنان سلف صالح يافت نمي شود.

21- دلبستگي به دنيا و اشتياق بي حد و حصر به آن، از عوارض ضعف ايمان است، شخصي که آسايش و راحتي را در اسباب دنيا مي پندارد، قلبش به گونه اي به دنيا وابسته مي گردد که اگر از خوشي ها و بهره هاي دنيوي از قبيل مال، پست و مقام و يا مسکن، چيزي از دست بدهد، آزرده و غمگين مي شود اين شخص با ديدن برادر مسلمانش که در امور دنيوي از او پيش افتاده، به رنج و آزردگي بيشتري مي افتد و حتي بر او حسد مي ورزد و آرزو مي کند نعمت هاي برادر مسلمانش نابود و زايل گردد. قطعاً اين حالت با ايمان سازگاري ندارد. رسول اکرم - صلى الله عليه وسلم - فرموده اند : «در قلب بنده، دو چيز با هم جمع نمي شود : ايمان و حسد».[نسائی]

22- تجمّل گرايي و توجه بيش از حد به خوراک، پوشاک، مسکن و سواري: شخص سست ايمان، به ظواهر و تجمّلات اهميت وافري مي دهد و همواره سعي مي کند خودش را با شيک پوشي و پوشيدن لباس هاي گران قيمت بيارايد و خانه اش را لوکس و آراسته نمايد. رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - زماني که معاذبن جبل - رضي الله عنه - را به يمن فرستادند، او را چنين وصيت کردند که : «از خوشگذراني بپرهيز که بندگانِ (نيکِ) خدا خوشگذران نيستند.

عوامل ضعف ايمان:

1- دوري درازمدّت از فضاهاي ايماني، بستر و سبب ضعيف شدن ايمان است. خداوند متعال مي فرمايد :أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ ءَامَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللهِ وَ مَا نَزَلَ مِنَ الحَقِّ وَ لاَ يکُونُوا کَالَّذِينَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ کَثِيرُ مِنْهُمْ فَاسِقونَ. [حديد : 16] يعني : «آيا براي مؤمنان وقت آن نرسيده است که دل هايشان به هنگام ياد خدا و آنچه از حق و حقيقت فرو فرستاده، بلرزد؟ و آيا هنگام آن نيست که مانند کساني نباشند که قبلاً برايشان کتاب فرستاده شده و سپس زمان طولاني بر آنان سپري شده (و با دوري از دوران پيامبران) دل هايشان سخت شده است و بيشترشان فاسق گشته اند». اين آيه، به خوبي نشان مي دهد که دوري درازمدّت از فضاهاي ايماني سبب ضعيف شدن ايمان در دل است.

2-دوري از صلحا و الگوهاي نيک و نمونه : فردي که به دست انسان نيک و شايسته اي آموزش مي بيند، علم سودبخش، عمل صالح و قوّت ايمان را به خوبي به دست مي آورد و از داشته هاي علمي، اخلاقي و صفات نيک و ارزشمند او بهره مي جويد. حال اگر اين شخص از آن مربي و نمونه ي نيک و شايسته دور افتد، در دلش احساس سختي وسستی مي کند.

3- دوري از فراگيري علوم ديني و قطع رابطه با کتاب هاي ايماني و آثار سلف صلح که دل ها را زنده مي کند. خوشبختانه کتاب هاي زيادي وجود دارد که ايمان را در قلب خواننده بر مي انگيزد و سبب خيزش نيروهاي ايماني نهفته و خفته در وجودش مي گردد. قطعاً کتاب خدا (قرآن مجيد) در رأس اين کتاب هاي اثرگذار قرار دارد و پس از آن کتاب هاي حديث و آثار گرانبها و ارزشمند علما با محتواي نصيحت و مفاهيم شيوا، قرار مي گيرد.

4- قرار گرفتن انسان در محيط آکنده از معصيت. اينک محيط پيرامون ما به گونه اي شده که برخي به ارتکاب گناه و معصيت به خود مي بالند، برخي به ترانه سرايي و آوازهاي مبتذل مي پردازند، عدّه اي سيگار مي کشند دشنام گويي، سخنان رکيک و دعواهاي خياباني از نمودهاي ديگر محيط پر فتنه ي اطراف ما است؛ از اينها که بگذريم قيل و قال هاي بي خود و الکي، غيبت، سخن چيني و اخبار مسابقات آن قدر در جامعه زياد شده که قابل شمارش نيست.

5- زياده روي در کارها و مشغوليت هاي دنيوي به حدّي رسيده که دل ها را دربند و اسير کرده است که گويا دل ها بنده ي دنيا شده است. رسول اکرم - صلى الله عليه وسلم - فرموده اند : «بنده ي دينار نابود و نگونسار شد، بنده ي دِرهم بدبخت و نابود شد».[بخاری]

6- مشغوليت به مال و ثروت، همسر و فرزندان، عامل ضعيف شدن ايمان است. خداوند متعال مي فرمايد :وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَ أَوْلاَدُکُم فِتْنَهٌ. [انفال : 28] «(اي مؤمنان!) بدانيد که اموال و اولاد شما، مايه ي آزمايش هستند (و سبب هلاکت شمايند در صورتي که محبت آنان را بر محبّت خدا و رسولش ترجيح دهيد)».

7- آرزوهاي طولاني: خداوند متعال مي فرمايد :ذَرْهُمْ يَأکُلُوا وَ يَتَمَتّعُوا وَ يُلْهِهُمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ.[حجر : 3]يعني : «بگذار کافران را که بخورند و (از دنيا) بهره برند و آرزو، آنان را غافل سازد؛ بالاخره خواهند دانست (که چگونه در دنيا به آرزوها و دنياپردازي، مشغول شده اند)».

8- زياده روي در خورد و نوش، خواب، سخن گفتن،زیادخندیدن و شب نشيني و معاشرت، زمينه ي قساوت قلب و ضعف ايمان است. پرخوري، انسان را بي حال و سنگين مي کند و باعث مي شود، انسان از عبادت خداوندمهربان باز مانده و راه ها و مجاري نفوذ شيطان در انسان تقويت گردد. رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - فرموده اند: «زياد نخنديد که زياد خنديدن، دل را مي ميراند»[ابن ماجه].  درمان ضعف ايمان: ضعف ايمان، بسان يک بيماري است که بايد درمان شود. رسول اکرم - صلى الله عليه وسلم - فرموده اند : «ايمان در درون هريک از شما چنان کهنه مي شود که لباس کهنه و مندرس مي گردد. پس از خدا بخواهيد که ايمان را در دل هايتان تازه کند» .[مستدرک] از اين حديث کاملاً روشن مي شود که ايمان در قلب همانند لباس دچار کهنگي و فرسودگي مي شود و گاهي قلب مؤمن را پوششي ابر مانند از معصيت در بر مي گيرد که آن را تاريک مي کند؛ رسول اکرم - صلى الله عليه وسلم - اين شکل از تاريکي قلب را بدين گونه براي ما به تصوير کشيده اند که : «هيچ قلبي نيست مگر ابري چون ابر ماه دارد که هرگاه ماهِ تابان را فرا گيرد، تاريک مي شود و چون از آن کنار رود، از حالت گرفتگي در مي آيد و درخشان مي شود». برخي اسباب شرعي که هر مسلماني مي تواند بر پايه ي آن به درمان ضعف ايمانش بپردازد و قساوت قلبش را براساس آن و پس از توکّل به خداوند متعال و با مجاهده ي نفس، از ميان ببرد قرارذیل می باشد:

1- تدبّر و انديشه در قرآن کريم که بيانگر همه چيز و نوري است که خداوند متعال بندگانش را به آن هدايت مي فرمايد. بدون ترديد در قرآن درماني بزرگ و دارويي اثرگذار براي بيماري ضعف ايمان وجود دارد. خداوند متعال مي فرمايد :(وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُرْءانِ مَا هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنيِنَ. [إسراء : 82]يعني: «و ما آياتي از قرآن فرو مي فرستيم که مايه ي بهبودي دل ها (از قساوت قلب و بيماري هاي جهل و گمراهي) و رحمت مؤمنان است».

2- انسان همواره عظمت الهي را با تمام وجود احساس کند و بکوشد تا اسما و صفات خداوند را بشناسد و در معاني کامل و بي نقص هر يک از آنها بينديشد. اگر چنين احساس و حالتي قلب را فرا گيرد و در وجود انسان جريان يابد، باعث مي شود که اعضاء و جوارح انسان، همواره سخن از چيزي بگويد که قلب در خود دارد.اگر قلب بهبود يابد، اعضاء نيز نيک و شايسته عمل مي کنند و اگر قلب به فساد افتد، اعضاء و جوارح نيز اعمال زشت و فاسد را پيشه مي کنند. 3- طلب علوم شرعي: تحصيل و فراگيري علوم ديني به خوف و خشيت الهي و افزايش ايمان مي انجامد. خداوند متعال فرموده است :إِنَّمَا يَخْشَي اللهَ مِنْ عِبَادِهِ العُلَمَاءُ. [فاطر : 28]يعني : «تنها عالمان و دانايان، از خداوند مي ترسند (و ترسشان آميخته با تعظيم است)».

4- نشستن در مجالس ذکر و پايبندي بر آن : رسول اکرم - صلى الله عليه وسلم - فرموده اند: «هيچ قوم و گروهي براي ذکر خدا نمي نشينند مگر آنکه فرشتگان آنان را احاطه مي کنند، رحمت الهي آنان را مي پوشاند و سکينه و آرامش بر آنان نازل مي گردد وخداوند متعال نيز آنان را در ميان اهل آسمان، ياد مي فرمايد».[مسلم]

5- انجام زياد کارهاي نيک و پر کردن اوقات به اعمال شايسته: باري رسول اکرم - صلى الله عليه وسلم - از صحابه پرسيدند : «کدامين شما امروز، روزه گرفته است؟» ابوبگر گفت : من؛ فرمودند : «کدام يک از شما در تشييع جنازه اي شرکت کرده؟» ابوبکر گفت : من؛ پرسيدند : «چه کسي از شما، امروز مسکيني را طعام داده است؟» ابوبکر گفت : من؛ باز هم سؤال فرمودند : «کدامين شما امروز، مريضي را عيادت و احوال پرسي کرده؟» ابوبکر گفت : من؛ رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - فرمودند : «همه ي اين اعمال نيک در شخصي جمع نمي شوند مگر آنکه آن شخص به بهشت داخل مي شود».

7- ترس از سوء خاتمه و فرجام بد، يکي از نسخه هاي درمان ضعف ايمان است که مسلمان را به اطاعت سوق مي دهد و ايمانش را تازه مي کند. در دوران رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - مردي که همواره در رکاب و همراهي مسلمانان با کفّار جنگ بي نظيري مي کرد که ديگران همسان و همانند او نمي جنگيدند؛ اما رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - درباره اش فرمودند که : «او از جهنّميان است». يکي از مسلمانان در پي آن شخص رفت (تا حکمت اين فرموده ي پيامبر را دريابد)؛ آن شخص به شدّت زخمي شده بود و دوست داشت هر چه زودتر بميرد تا از درد رهايي يابد؛ بنابراين شمشير را به ميان دو سينه اش زد و خودکشي کرد.[بخاری]

8- ياد مرگ: رسول خدا- صلى الله عليه وسلم - فرموده اند: «به کثرت ياد کنيد آنچه لذت ها را مي بُرد. يعني مرگ را».[ترمذی]

9- به ياد آوردن منازل آخرت، زمينه ي ديگر تجديد ايمان در قلوب است. در بسياري از آيات و سوره هاي قرآن کريم و از جمله سوره هاي ق، واقعه، قيامه، مرسلات، نبأ، مطففين و تکوير، صحنه هاي آخرت بيان شده است. همچنين در کتاب هاي حديث و در باب هاي مختلف به عناوين گوناگون از قبيل قيامت، صحراي حشر و بهشت و جهنّم، به اين موضوع پرداخته شده است. که دانستن واسحضارآنها باعث تقویت ایمان می شود.

10- ذکر خداوند متعال، قلب ها را جلا و بهبود مي بخشد و دواي دل هاي بيمار است. بلکه ذکر و ياد خدا، روح اعمال مي باشد. خداوند متعال دستور داده است :يَا أَيُّهَا الَّذينَ ءَامَنُوا اذْکُرُوا اللهَ ذِکْراً کَثيراً.:يعني : «اي مؤمنان! خدا را زياد ياد کنيد».

11- راز و نياز با خداي متعال و انکسار و خاکساري به درگاهش، تأثير به سزايي در تجديد ايمان دارد؛ زيرا هر چقدر که بنده، در پيشگاه خداوند خضوع و فروهشتگي بيشتري داشته باشد، به خدا نزديک تر است. رسول خدا - صلى الله عليه وسلم - فرموده اند : «نزديک ترين حالتي که بنده با خدايش دارد، در حالي است که سجده گذار است؛ پس (به وقت سجده)، زياد دعا کنيد»[مسلم].

12- نداشتن آرزوهاي طولاني و کم و کوتاه کردن آرزوها، تأثير زيادي در تجديد ايمان دارد. ابن قيّم رحمه الله مي گويد : «از بزرگ ترين و مهم ترين عواملي که آرزوها را کم و کوتاه مي کند، انديشيدن در اين آيات است که :أَفَرَأَيْتَ إِنْ مَتَّعْنَاهُمْ سِنينَ، ثُمَّ جَاءَهُمْ مَا کَانُوا يُوعَدُونَ، مَا أَغْنَي عَنْهُمْ مَا کَانُوا يُمَتَّعُونَ.[شعراء : 205 و 206 و 207]يعني: «بگو ببينم، اگر ما سال هاي ديگري ايشان را (از زندگي دنيا) بهره مند سازيم و سپس آنچه به آن وعده داده مي شدند، دامنگيرشان گردد، اين بهره گيري از دنيا براي آنان چه سودي خواهد داشت؟».

13- تفکّر در حقارت دنيا تا وابستگي و دلبستگي به دنيا از دل جدا و کنده شود. خداوند متعال مي فرمايد :وَ مَا الحَيَاهُ الدُّنيَا إِلاَّ مَتَاعُ الْغُرورِ.[آل عمران : 185] يعني : «و زندگي دنيا، چيزي جز کالاي فريب نيست».

14- تعظيم و بزرگداشت حرمات و واجبات الهي، زمينه ي تجديد ايمان در دل است. خداوند متعال مي فرمايد : ذلِکَ وَ مَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَي القُلُوبِ.[حج:32] يعني : «(مثال مشرک) چنين است (که گفته شد) و هر کس واجبات الهي را بزرگ و نِکو دارد، بي گمان بزرگداشت آنها، نشانه ي پرهيزگاري دل ها (و نماد خوف و هراس از خدا) است».

15- دوست داشتن مؤمنان و دشمني با کافران: قطعاً قلبي که با دشمنان خدا تعلّق و وابستگي پيدا کند، سُست و ضعيف مي گردد و مفاهيم و ارزش هاي عقيدتي در آن پژمرده و خشکيده مي شود. بنابراين تنها به خاطر خدا محبّت و دوستي را پيشه کنيد؛ بندگان نيک و مؤمن را دوست بگيريد و ياري کنيد و با دشمنان خدا، دشمني ورزيد و از آنان بيزار باشيد که اين رويه، ايمان را در دل زنده مي کند.

16- تواضع و فروتني، نقش مهمّي در تجديد ايمان دارد. رسول اکرم - صلى الله عليه وسلم - فرموده اند : «سادگي در لباس، نشانه ي ايمان است».[ابن ماجه]

17- محاسبه ي نفس: خداوند متعال مي فرمايد :يَا أَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ. [حشر : 18] يعني : «اي اهل ايمان! از خدا بترسيد و هر کس بايد بنگرد که چه چيزي را براي فردا(ي قيامتِ خويش) پيشاپيش فرستاده است».

18- همراهی وتشکیل شدن باجماعتهای دعوت وتبلیغ درتقویت ایمان انسان بسیار مؤثر می باشد زیرا انسان مدتی از ماحول دنیا فارغ و به عبادت الله[ج] مشغول می شود که این امر باعث تقویت ایمان انسان می شود.

19- دعا و خواستن از خداوند، از مهم ترين اسباب تقويت ايمان است؛ هر بنده اي بايد وقتي را براي دعا به کار گيرد تا خداوند، ايمانش را تقويت نمايد . در اخیر از خداوند متعال می خواهیم که ایمان ما را قوی نموده و توفیق به اعمال را نصیب همه ما بگرداند.

[در تهیه این مطلب از کتاب "پدیده ضعف ایمان" استفاده شده است.]